مهمترین دستورکار جریان انحرافی در مقطع کنونی، تشدید توهم بعضی ارزشگرایان درباره وجود یک جریان انحرافی درون دولت است تا به زعم خود به دست حزباللهیها حساب دولت احمدینژاد را برسند. اینان ابتدا از جریان انحرافی درون جبهه اصولگرایی سخن گفتند، مدتی بعد این جریان انحرافی را به دولت نسبت دادند وگام بعدیشان، منحرف خواندن شخص رئیسجمهور است که البته در صورت ورود به فاز نهایی خسارت و شکست بزرگ و سرنوشتسازی را برای خود رقم خواهند زد
یک جریان خطرناک و انحرافی در طول دو دهه گذشته در برخی ساختارهای حاکمیتی کشورمان نفوذ کرده و همواره درجهت استحاله نظام کوشیده است. مبارزه با این جریان به علت نمایش ارادتمندی هسته اصلی آن نسبت به نظام و رهبری و نیز نفوذ شبکهای آنها در ساختارهای حاکمیتی بسیار دشواراست، اما این جریان پیچیده، پس از حماسه آفرینی مردم در روی کار آوردن دکتر احمدینژاد، ابتدا دچار رکود، سردرگمی و ریزش نیرو شد، اما با گذشت زمان توانست شبکه خود را ازحیث ساختار وانگیزه، بازسازی کند. مردم ایران در حالی با انتخاب احمدینژاد این گروه را در رسیدن به مقاصد خود با پریشانی و دشواری روبهرو کردند که عناصرسیاسی، رسانهای واجتماعی آن ماهها قبل از انتخابات، تمام ترفندها و تدابیر لازم را برای روی کارآوردن کاندیدای مطلوب خود و جلوگیری از پیروزی دکتراحمدینژاد به کاربسته بودند، اما به لطف خداوند و هوشیاری مردم، ناکام ماندند و ملت ایران شکست سنگینی را به هسته مرکزی این جریان و عوامل آنها تحمیل کرد.
یک واقعیت تلخ وجود دارد که برخی از اعضای هسته مرکزی این جریان از اواسط دهه 60 به تغییر نظام از طریق دامن زدن به خط کشیهای سیاسی میان نخبگان، ایجاد تقابل فرهنگی و مذهبی بین مردم، افزایش نارضایتی و بدبینی اکثریت جامعه نسبت به نظام تمایل پیدا کرده بودند، اما به علت درایت امام و رهبری و همراهی هوشمندانه مردم با نظام در مقاطع حساس، گروه مذکور در بیشتر پروژههای خود شکست خورد. این جریان پس از رحلت امام و از نخستین روزهای زعامت حضرت آیتالله خامنهای، کار نفوذ، یارگیری و شبکهسازی را آغاز کرد و در میان مدت توانست با گسترش دامنه نفوذ و افزایش دسترسیهای خود، مدیریت پنهان و غیرمستقیم برخی مراکز مهم را در دست بگیرد، اما همواره در درون نظام شناسایی و بهطور نامحسوس مدیریت شدند، به گونهای که نتوانستند به بسیاری از اهداف مطلوب خود دست پیدا کنند.
جریان مزبور، اما پس از پیروزی قاطع دکتر احمدینژاد و حمایتهای مؤکد رهبری از ایشان، ضمن نوعی تقسیم کار میان عناصر سیاسی و رسانهای خود، سناریوی پیچیدهای را آغاز کردند تا در گام نخست حامی احمدینژاد جلوه کنند و آنگاه در مقام دلسوزی برای دولت و نظام، روندی را در پیش بگیرند که بتدریج رئیسجمهور را تخریب و تضعیف نمایند، اما ویژگیهایی نظیر دینمداری، انقلابی بودن، ساده زیستی، پاکدستی، داشتن اقتدارمدیریتی، پرکاری وفراجناحی بودن رئیسجمهور، تخریب مستقیم وی را عملاً ناممکن ساخت و درنتیجه جریان یاد شده را به این فکر انداخت تا با داستان سرایی و پروندهسازی علیه اصلیترین یاران و همراهان رئیسجمهور، به تخریب و توهین غیرمستقیم به احمدینژاد بپردازند.
جریان مذکور در این مرحله با تشکیل، تجهیز و توجیه تیمهای حرفهای، به دروغپردازی، تخریب و فضاسازی روزانه علیه بعضی نزدیکان دکتراحمدینژاد مشغول شد و همزمان، با توزیع بولتنهای حاوی جعلیات تحریکآمیز و رایزنیهای حضوری، به مخدوش کردن تصویر رئیسجمهور مؤمن و انقلابی در نزد برخی خواص سیاسی و مذهبی پرداخت تا طبق سناریوی خود، خواص را برای ایفای نقش در مرحله تکفیر احمدینژاد و یارانش آماده سازند.
دو مشخصه اصلی و برجسته جریان مزبور، ویژه خواری مالی و اقتصادی و نیز زورگویی فکری و فرهنگی به جامعه است. این جریان در حالی که از نفوذ شبکهای برای رانت خواریهای گسترده مالی، تجاری، صنعتی، ترابری و... استفاده میکند، پروندههای فساد اقتصادی عوامل خود را با انواع ترفندها «راکد» می کند.
جریان مذکور همچنین تصمیمات و برنامههایی را در دستور کار بعضی دستگاههای مسئول قرار میدهد تا آنها با برخوردهای سلبی و تحمیل مناسبات و سلایق خود به مردم، به نام اصول و ارزشهای دینی، موجبات بدبینی جامعه نسبت به دین، نارضایتی عمومی و ایجاد تقابل مردم با نظام را فراهم کنند.
این گروه، درواقع از مقاومت و مقابله دکتر احمدینژاد با ویژهخواریهای اقتصادی و ناراضیتراشی علیه نظام عصبانی است، اما ضمن کتمان این واقعیت، با فریبکاری و فضاسازی، به تحریک برخی خواص و کشاندن آنها به عرصه مقابله مستقیم و غیرمستقیم با دولت مردمی، مکتبی و پرتوفیق روی آورده است.
این گروه پرنفوذ و خطرناک برای دستیابی به اهداف خود، از احساسات پاک و دغدغههای ارزشی برخی شخصیت های سیاسی و مذهبی بهره میگیرد و برای کامیابی خود، از تضعیف پایگاه اجتماعی خواص خوشنام نیز ابایی ندارد. چنانچه در ماجرای جشن نوروز، ایشان را به بهانه دفاع از دینگرایی در مقابل توهمی به نام ملیگرایی، به صحنه تقابل با باورها و شادیهای آئینی و سرزمینی ایرانیان کشاندند.
مهمترین دستورکار جریان انحرافی در مقطع کنونی، تشدید توهم بعضی ارزشگرایان درباره وجود یک جریان انحرافی درون دولت است تا به زعم خود به دست حزباللهیها حساب دولت احمدینژاد را برسند. اینان ابتدا از جریان انحرافی درون جبهه اصولگرایی سخن گفتند، مدتی بعد این جریان انحرافی را به دولت نسبت دادند وگام بعدیشان، منحرف خواندن شخص رئیسجمهور است که البته در صورت ورود به فاز نهایی خسارت و شکست بزرگ و سرنوشتسازی را برای خود رقم خواهند زد.
*معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور