در بحث اقتصاد فرهنگ، مقولاتی چون عوامل تولید، منحنی امکانات تولید، قانون تقاضا، اثر درآمدی و جانشینی، رفتار تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در حیطههای فرهنگی بحث و بررسی میشود، به عبارت دیگر در اقتصاد فرهنگ محاسبه ارزش اقتصادی به معنای ارزش یک کالای فرهنگی؛ یعنی ارزش یک کالا وقتی در مناسبات فرهنگی تعیین شده باشد بررسی میشود. به عبارت دیگر بازاریابی محصولات فرهنگی و میزان بودجهای که برای محصولات فرهنگی اختصاص مییابد بررسی میشود.
اگر در تعریف فرهنگ آن را مجموعهای از ارزشها، عقاید، سنتها، آداب و رسوم و جز آن دانست که در خدمت تعیین هویت و به هم پیوستن یک گروه است، در این صورت میتوان گفت که فرهنگ بر نحوه فکر و عمل افراد در گروه تأثیر میگذارد، به طور کلی میتوان گفت که فرهنگ بر پیامدهای اقتصادی گروه در سه راه گسترده مؤثر است:
اولاً بر کارایی اقتصادی از طریق ترویج ارزشهای مشترک درون گروه که راههای انجام فراگردهای اقتصادی تولید توسط اعضای گروه را تعیین میکنند. ثانیاً، فرهنگ ممکن است بر انصاف و اخلاق مؤثر باشد، یعنی تصمیمگیریهایی که معطوف به حصول پیامدهای منصفانه برای گروه است، ثالثاً، میتوان فرهنگ را تأثیرگذار بر اهداف اقتصادی و اجتماعی یا حتی تعیینکننده اهدافی اقتصادی و اجتماعی دانست که گروه تصمیم میگیرد آنها را تعقیب کند.
از بیانات رهبر انقلاب نیز این طور برداشت میشود که فرهنگ هویت یک ملت است و فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد و سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند؛ بنابراین لازمه توسعه همه جانبه در جامعه، شناخت و برنامهریزیهای جامع حول موضوع فرهنگ است.
از سال 2000 میلادی اقتصاد جهانی، رسماً فرهنگ را به عنوان یکی از مؤلفههای ضروری توسعه اقتصادی پذیرفت و بر نقش مؤثر آن در سیاستگذاریهای اقتصادی تأکید کرد. اما باید دو مقوله اصلی را از هم جدا ساخت؛ نخست مقوله «اقتصاد فرهنگ» و در ادامه «اقتصاد فرهنگی».
در بحث اقتصاد فرهنگ، مقولاتی چون عوامل تولید، منحنی امکانات تولید، قانون تقاضا، اثر درآمدی و جانشینی، رفتار تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در حیطههای فرهنگی بحث و بررسی میشود، به عبارت دیگر در اقتصاد فرهنگ محاسبه ارزش اقتصادی به معنای ارزش یک کالای فرهنگی؛ یعنی ارزش یک کالا وقتی در مناسبات فرهنگی تعیین شده باشد بررسی میشود. به عبارت دیگر بازاریابی محصولات فرهنگی و میزان بودجهای که برای محصولات فرهنگی اختصاص مییابد بررسی میشود. در این رویکرد، اقتصاد کالاهای فرهنگی و هنری ازجمله: اقتصاد نشر، اقتصاد سینما، اقتصاد هنرهای تجسمی و اقتصاد گردشگری مورد تحلیل قرار میگیرد.
اما در مقوله «اقتصاد فرهنگی» که بین اقتصاد و فرهنگ رابطه صفت و موصوف برقرار میشود، اقتصادی است که پیشرانهای اصلی توسعه و پیشرفت آن، در حوزه فرهنگ شکل میگیرد. در واقع اقتصاد فرهنگی شاخهای از اقتصاد است که روابط فرهنگی را بهمنظور نتایج اقتصادی مطالعه میکند.
پس در مقوله اقتصاد فرهنگی، نگاه و رویکرد اجتماعی و آسیبشناسانه به مقولات خواهیم داشت، چه اینکه پایههای فرهنگی و اجتماعی و بررسی موضوعات اقتصادی و فرهنگی از منظر اجتماعی، بنیان مطالعه اقتصاد فرهنگ و رویکرد بودجهای و سرمایهگذاری در بخش فرهنگ را ایجاد میکند.
نگاه آسیبشناسانه به مقوله اقتصاد فرهنگ لاجرم از مطالعه اقتصاد فرهنگی است. اینکه چرا برای مثال اقتصاد سینمای ما یا اقتصاد هنر ما یا حتی مهمتر از همه اقتصاد و صنعت توریسم ما در موقعیت بحرانی قرار دارد، لاجرم از مطالعه بایدها و نبایدهای اجتماعی و نوع نگاه اجتماعی و فرهنگی به اقتصاد هستیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت تدبیر و امید نیز به دنبال اجرایی شدن زیرمجموعه رویکردهای فرهنگ و اقتصاد است و سیاستهای اقتصاد فرهنگ و اقتصاد فرهنگی را در دستور کار جدی خود قرار داده است.
به طور کلی اقتصاد و فرهنگ دو عنصر مهم لازم و ملزوم یکدیگر برای توسعه فرهنگی در جامعه است، چه توسعه اقتصاد فرهنگی و چه توسعه فرهنگ اقتصادی در قاموس فرهنگ جهادی میتواند با عزم ملی در راستای اهداف روشن جامعه حرکت کند.
*محمد مهدی مظاهری
مشاور ارشد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
منبع روزنامه ایران