تحریم برای کشور ما موضوع جدیدی نیست. از بدو پیروزی انقلاب اسلامی مردم کشورمان تحت شدیدترین تحریمها قرار گرفتند. یکی از نمونههای آن جنگ تحمیلی 8ساله به سرکردگی صدام علیه ایران بود که در واقع میتوان آن را جنگ غرب علیه ایران بود ولی خوشبختانه ایران پیروز این میدان بود
تحریم برای کشور ما موضوع جدیدی نیست. از بدو پیروزی انقلاب اسلامی مردم کشورمان تحت شدیدترین تحریمها قرار گرفتند. یکی از نمونههای آن جنگ تحمیلی 8ساله به سرکردگی صدام علیه ایران بود که در واقع میتوان آن را جنگ غرب علیه ایران بود ولی خوشبختانه پیروز این میدان ایران دانست.
متأسفانه سران کشورهای اروپایی بهتدریج با بحثهای تبلیغاتی و رسانهای امریکا که در یک فرایند چند ساله القا شد، همراه شدند و منافع ملی کشور و مردم خود را فدای سیاست بازی کردند. ما تمرین تحریم را با امریکا از گذشته داشتهایم و آن را تجربه کردیم. مردم ما ریاضتهای اقتصادی بسیاری در زمان جنگ متحمل شدهاند و با آن آشنا هستند. طبیعتاً بحث انرژی و نفت ایران را نمیتوان نادیده گرفت. با توجه به ذخایر انرژی که در ایران وجود دارد اگر روزی تصمیم بگیریم با نفت و انرژی بازی سیاسی کنیم آن زمان مشخص میشود که این کار چه تأثیری دارد ولی بهدلیل سعه صدری که مسئولان ارشد ایران دارند تاکنون از این روش استفاده نکردهایم. از سوی دیگر، مردم کشورهای اروپایی و غربی که در این بازیهای سیاسی نقشی ندارند را نیز در نظر میگیریم و لحاظ میکنیم چرا که آنها بیشترین صدمه را خواهند دید. بهطور قطع افزایش بهای نفت فشار مضاعفی را به مردم اروپا وارد میکند و آنها هستند که هزینه تصمیم اشتباه دولتهای خود را میپردازند.
به هر حال فروش کمتر از 18 درصد از نفت صادراتی ایران به اروپا در بازارهای دیگر کاملاً امکان پذیر است و مشکلی نداریم ولی تفکر بلندمدت ما این است که به جای صادرات نفت خام، با افزایش ظرفیت پالایش کشور محصولاتی با ارزش افزوده بالاتر تولید و به فروش برسانیم.
کشورهای روبه رشد نظیر هند، چین، کره و بخصوص چین -که دورنمای مصرف انرژی آن درمیان سایر کشورها بسیار روشن است - برخلاف کشورهای غربیکه به دنبال بازیهای سیاسی هستند بیشتر به منافع ملی و مردم خود فکر میکنند و بر ایناساس برای پاسخگویی به رشد شتابان اقتصادی خود، به انرژی بیشتری نیز نیاز دارند و به طور قطع در این مسیر به ایران بهعنوان یک منبع پایدار تأمین انرژی نگاه میکنند.
در حال حاضر بیش از 70 درصد بازار صادراتی ایران را کشورهای آسیایی تشکیل میدهند که این موضوع نکته مثبتی برای ایران تلقی میشود.
نفت سنگین عربستان قابلیت جایگزینی با نفت ایران را ندارد. از سوی دیگر نفت سبک این کشور نیز این قابلیت را ندارد که با نفت ایران جایگزین شود. از 5/9 میلیون بشکهای که عربستان در هر روز صادر میکند حدود 5/5 میلیون بشکه نفت سبک است. آنچه که قابل جایگزینی با نفت ایران است، نفت متوسط عربستان است که ظرفیت تولیدی آن روزانه 2/1 میلیون بشکه است که همین میزان را هم نفت سنگین تولید میکند. نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که عربستان برای فروش 2/1 میلیون بشکه نفت متوسط خود تعهدات بلندمدتی دارد که به سادگی نمیتواند آن را جابهجاکند. بنابراین نکته مثبت این است که عربستان امکان تأمین نفت مورد نیاز پالایشگاههای اروپایی را ندارد.
هماکنون به نظر میرسد که تمرکز اروپاییها روی نفت عراق است که در خوشبینانهترین حالت تا شش ماه آینده افزایش مییابد ولی اکثر کارشناسان باتوجه به مشکلات متعدد این کشور مدت یکسال را برای آن پیشبینی میکنند. علت آن که اروپاییها حدود شش ماه در تحریم خود تأخیر لحاظ کردهاند هم همین موضوع است تا نفت عراق به بازار برسد که در عملیاتی شدن آن جای تردید وجود دارد.
تغییر در نفت خام هزینههایی را به پالایشگاهها تحمیل میکند تا سیستم فنی خود را با نفت خام جایگزین متناسب کنند. اما نکته مهم در اینجا این است که با این اقدام سیاستمداران این کشورها هزینههای بسیاری را بردوش مردم خود ایجاد میکنند.
از حدود دو سال پیش برنامهریزی برای کاهش سهم اروپا از صادرات نفت ایران آغاز شد. در آن زمان اروپا حدود 30درصد از صادرات نفت ایران را تشکیل میداد ولی در حال حاضر این سهم به کمتر از 18 درصد رسیده است. همچنین برای سهم باقی مانده نیز برنامهریزیهای لازم انجام شده است. بر این اساس بخشی از جایگزینیها انجام شده و بخشی نیز در آینده نزدیک به ثمر میرسد. ولی به نظر من بهترین گزینه کشور ما این است که ظرفیت پالایشی کشور را افزایش دهیم تا نفت ما بیشتر عاید کشورهای فقیرتر که توانایی پالایش نفت را ندارند شود که این موضوع جزو برنامههای میانمدت ماست.
پیشبینی این است که در اواخر سال 2012 یا ابتدای 2013 میلادی اروپا با یک بحران جدی در زمینه انرژی مواجه خواهد شد.فشاری که تحریم نفتی ایران روی اقتصاد کشورهای اروپایی وارد میکند باعث میشود بیکاری در این کشورها افزایش یابد و اقتصاد شکنندهتری پیدا کنند. در مجموع این موضوع باعث میشود که شرکای تجاری در آینده نیز به طور کامل تغییر کند چرا که اروپاییها شرکای مطمئنی نیستند و این موضوع نه تنها برای ما بلکه برای تمام کشورهای غیرمتعهد باعث چرخشی در تجارت جهانی میشود و در واقع موجب چرخش بسیاری از کشورها از سمت غرب به سوی آسیا خواهد شد. در واقع سایر کشورها اعتماد خود را نسبت به کشورهای اروپایی از دست میدهند چرا که آنها به یکباره به تمام تعهدات تجاری خود پشت کردهاند. این موضوع باعث میشود قطبهای جدید اقتصادی در دنیا ایجاد شود که غرب در آن جایی ندارد. همچنین باید در آینده شاهد ایجاد و ظهور پولهای جدیدی بهجای دلار و یورو باشیم.
در خصوص تاثیر این تحریم در آینده بر روی قیمتهای جهانی نفت باید گفت که هماکنون بازار انرژی دنیا دارای یک تعادل و بالانس است ولی اروپاییها برای جایگزین کردن نفت ایران مجبورند در بازار جابهجاییهایی را انجام دهند که این جابهجاییها باعث برهم خوردن توازن موجود در بازار و در نتیجه افزایش قیمتها خواهد شد، البته در حال حاضر این کشورها با فشار سفتهبازی در بازار توانستهاند جلوی افزایش قیمت ها را بگیرند و به همین دلیل شاهد هستیم که در روزهای اخیر قیمت جهانی نفت به صورت مصنوعی با افزایش ناچیزی مواجه شده است ولی میزان قیمتها در آینده به عملکرد پالایشگاهها و میزان عرضه و تقاضا بستگی دارد. علت تعویق شش ماهه در تحریم این است که وقت بخرند. آنها قصد دارند با استفاده از این فرصت پیک فصل سرما را پشت سر بگذارند و بتوانند جایگزین مناسبی برای نفت ایران پیدا کنند. اگر اروپاییها موفق شوند که این اقدامات را با موفقیت انجام دهند قیمتها خیلی افزایش نمییابد ولی اگر نتوانند قطعاً با افزایش قیمت مواجه میشویم. البته باید گفت که جلوگیری از افزایش قیمت نفت کار بسیار دشواری است.
هرچند نمیتوان پیشبینی دقیقی از قیمتها ارائه کرد ولی بهنظر میرسد در آینده شاهد قیمتهای 120 تا 150 دلار برای هر بشکه باشیم.
در خصوص اثر روانی قطع صادرات نفت ایران به اروپا دو موضوع وجود دارد. یکی اثرات واقعی است و دیگری تأثیرات روانی تحریم نفت. در حال حاضر همچنان جریان صادرات نفت به اروپا برقرار است و نکته جالب این است که در چند روز اخیر تقاضای پالایشگاههای اروپایی افزایش بسیاری پیدا کرده است تا با ذخیرهسازی جو روانی موجود را کنترل کنند ولی در خصوص اثرات روانی تحریم، یک تضاد و پارادوکس میان جو روانی کشور ما و کشورهای اروپایی وجود دارد. زمانی که ما تأکید میکنیم که صادرات اروپا تنها 18 درصد از کل صادرات ما را در بر میگیرد، این موضوع جو روانی خارجی را کمرنگ میکند و باید دید که فشار کدام بیشتر است.
ولی اگر واقعاً صادرات نفت ایران بهطور کامل به اروپا قطع شود آنها مجبور میشوند که از نفت روسیه استفاده کنند و به همین دلیل برای این که از نظر اقتصادی برای روسیه صرفه داشته باشد مجبور میشوند فاصله سه دلاری نفت آسیا را با اروپا برابر کنند و در نتیجه قیمت نفت آسیا و غرب با یکدیگر برابر میشود و دریک مرحله حداقل 3 دلار به قیمت نفت افزوده میشود.
منبع :روزنامه ایران