در هر کشوری تبلیغات راهکاری برای شناسایی نامزدهای انتخابات به مردم برای بهترین و کیفی ترین انتخاب است. مناظره های ریاست جمهوری میتواند علاوه بر شناسایی افراد جامعه از کاندیدهای ریاست جمهوری به بررسی کارشناسانه افراد صاحبنظر در خصوص برنامههای آنها کمک کند . برای مثال در برنامه اوباما مشاهده کردیم که طرح " اوباماکر " مورد بررسی و مذاکره و نقد قرار گرفت. در مناظرههای ایران از سال 1388 تاکنون کم و زیاد، مناظرهها با تشنج همراه بوده و دو هدف را دنبال میکند. در وهله اول از بین بردن حریف با استفاده از هر ابزاری مانند تهمت، افترا، کوچک شمردن خدمات، تخطئه شخصیت با استفاده از اقوام و نزدیکان مورد استفاده قرار می گیرد و در وهله های بعد ، با بهره جستن از سطح متفاوت توسعهیافتگی در مناطق مختلف ایران، کاندیدها از پوپولیسم برای جذب بیشتر رای استفاده میکنند این موج پوپولیستی و عوام فریبی ، از سال 1384 آغاز گردیده و در هر دوره مبالغ رشوه پرداختی که عریان ترین نوع فساد میباشد افزایش یافته است.
در دولت یازدهم تحولات بزرگ و ساختاری در کشور اتفاق افتاد ، در بخش کشاورزی تراز تجاری از 8- میلیارد دلار در سال 1392به کمتر از 3- میلیارد دلار در سال 1395 کاهش یافته است. در این حوزه کشور در بخش گندم با افزایش قیمت خرید تضمینی به خودکفایی در تولید گندم دست یافت و در سایر محصولات کشاورزی نیز سیاست "بازار در ازای بازار" مورد توجه برنامهریزان بخش قرار گرفت مثلا سیب یا پرتقال صادر گردد تا بتوان موز به کشور وارد نمود. از دستاوردهای دولت تدبیر و امید در حوزه سیاست خارجی، زدودن آثار تحریمهای نفتی، بانکی و کشتیرانی بود به طوری که میزان صادرات ایران که تا قبل از تحریمها 3/2 میلیون بشکه در روز بود تقریبا به زیر یک میلیون بشکه در روز کاهش یافت و پیشبینیهای حوزه نفتی، حقوقی و اقتصادی گویای آن بود که قرار بود در ابتدای سال 1395 مقدار صادرات نفت به حد صفر برسد اما پس از برجام و رفع تحریمها به سرعت میزان صادرات افزایش یافت و درآمد ارزی قابل توجهی را بخصوص در سال 1395 در اختیار ایران قرار داد تا بتواند برای هزینهکرد خود مورد توجه قرار دهد.
یکی از مسائل حائز اهمیت در خصوص بحث تحریم ها این است که از بدو انقلاب اسلامی ایران همواره با طیف وسیعی از انواع تحریمها توسط سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا در حوزههای مختلف سیاسی، موشکی، حقوق بشری و حمایت از تروریسم و هستهای مواجه بود و تحریم های اخیر تنها بخشی از تحریم های علیه ایران بود و برجام توافقی برای بر چیده شدن تحریم های اخیر بود. پس از برجام تنها تحریمهای حوزه هستهای برداشته شده است و سایر تحریمها پابرجاست لذا انتظار رفع تمامی تحریمها با مذاکرات هستهای دور از انتظار است. این نکته نیز بایستی به هموطنان عزیز تبیین شود که تحریمهای فلجکننده عراق طی 10 سال اجرایی شد تا حوالی سال 2000 به مرحله نفت در برابر غذا رسید؛ سال 2003 آمریکا به عراق حمله نمود و در سال 2013 یعنی پس از ده سال تحریمهای عراق برداشته شد به عبارتی به آن سرعتی که تحریم وضع میشود با همان سرعت برداشته نخواهد شد.
در حوزه بهداشت و درمان نیز با اجرایی شدن طرح تحول سلامت پرداختهای مستقیم بیماران کاهش یافته تا جایی که پرداخت بیمار در مراجعه به بیمارستانهای دولتی به تقریبا 5 درصد کاهش یافته و به طور کلی در مراجعات بستری به زیر 31 درصد رسیده است که رقم قابل توجهی است؛ این مقدار قبل از طرح تحول 51 درصد بود که مراجعین بیمارستانها را با مشکل مالی علاوه بر مشکلات روحی، روانی و درد مواجه میساخت. در پی افزایش خدمات سلامت طی سالهای 91-92 شاهد کاهش بهرهمندی از خدمات سلامت به میزان 3-9 درصد جامعه بودیم که این میزان پس از اجرا کاهش قابل توجهی داشت. به طور کلی سطح رضایت مندی مراجعین به مراکز بهداشتی- درمانی طی دوره بهبود قابل توجهی داشته که کارنامه دولت در این حوزه را نیز مثبت ارزیابی میکند.
در حوزه نفت،گاز و پتروشیمی نیز پس از برجام شاهد بهبود صادرات نفت و میعانات گازی بودیم، در اسفند ماه سال 1395 این میزان از 3 میلیون و 700 هزار گذشت که خود گویای تلاش بخش نفت ایران در افزایش تولید نفت و میعانات گازی و همچنین بازپسگیری بازارهای هدف از دست رفته در دوران تحریم میباشد.
حال اگر موارد بالا را با تورم تکرقمی، تثبیت نرخ ارز، تراز تجاری مثبت، پیشی گرفتن صادرات غیرنفتی بر صادرات نفتی، ایجاد اشتغال پایدار قابل قبول، آبرسانی به روستاهای کشور، پوشش بیمه همگانی، احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی و ... جمع شود گویای آن است که دولت یازدهم از عقلانیت و برنامهریزی قابل قبولی استفاده نموده است؛ این بدان معنی نیست که در تمام بخشها در نقطه بهینه کارایی و اثربخشی بوده است اما با توجه به زمین سوخته تحویل گرفته شده در مسیر صحیح عقلانیت حرکت نموده است.
در طرف مقابل کاندیداها به جای پرداختن به برنامهها، بیشتر به اهداف پرداختهاند؛ بخشی از آن ناشی از کسب رای از مردم است و بخشی دیگر ناشی از عدم تجربه کافی در حوزه دولتمردی؛ مشخصا سه برابر کردن یارانه یا پرداخت کارانه 250 هزار تومانی یا درآمد دو و نیم برابری تولیدناخالص ملی جزء امیال و آرزوهای تمام ایرانیان است؛ اما هنگامی که در مسند دولت بنشینی اولین سوالی که پیش میآید آن است که درآمدها جهت هزینهکرد یارانه سه برابری یا کارانه از کجا میآید و یا با چه نرخ رشدی میتوان به تولیدناخالص ملی دو و نیم برابری دست یافت. هنگامی که این موارد از برخی از کاندیداها شنیده میشود عدم وجود برنامه در دولت آنها متبلور میشود. حال سوال این است که آیا امکان دوباره آزمون و خطا وجود دارد؟ آیا با امکان کاهش قیمت نفت در سال 2017 و 2018 بر اساس برآوردها امکان مدیریت مالی کشور و ثابت نگه داشتن نرخ تورم بدون برنامه وجود دارد؟
اینجاست که مناظره سوم را به چالشی اساسی برای کاندیداها تبدیل میکند؛ جایی که مردم بر اساس برنامهها و نه بر اساس اهداف منقش و زیبا رای نهایی خود را به صندوقهای رای میاندازند.