معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست با حضور در منزل شهید محمدرضا دمیرچی با خانواده و مادر این شهید بزرگوار 8 سال دفاع مقدس دیدار کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست، دکتر علی سلاجقه بعدازظهر امروز و در آستانه میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا(س) و گرامیداشت روز مادر به منزل شهید محمدرضا دمیرچی رفت و با خانواده و مادر این شهید سرافراز دیدار و گفت و گو کرد.
وی در این دیدار ضمن تبریک فرارسیدن میلاد دخت گرامی نبی اکرم(س) و روز مادر به مادر این شهید بزرگوار، اظهار کرد: من حامل سلام گرم جناب آقای رییس جمهور به شما هستم.
معاون رییس جمهور با تقدیر از ایثار و از خودگذشتگی شهدای والامقام ایران اسلامی، گفت: عظمت، استقلال و سربلندی کشور و ملت ما مرهون خون شهیدان است.
سلاجقه تاکید کرد: اگرچه دشمنان قسم خورده این آب و خاک از همه ظرفیت های خود برای شکست ما استفاده می کنند اما خون شهیدان، این انقلاب را بیمه کرده است.
رییس سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه گفت: آرزو می کنیم خداوند متعال به ما توفیق دهد تا همواره در مسیر حرکت شهیدان سرافرازمان گام برداریم و دین خود را به آنان ادا کنیم.
در پایان این دیدار که با حضور معاون آموزش و مشارکت های مردمی و مسوول هماهنگی و پیگیری امور ایثارگران سازمان حفاظت محیط زیست همراه بود، لوح تقدیری از سوی معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست به مادر شهید تقدیم شد.
زندگینامه شهید
نام و نام خانواداگی: محمدرضا دمیرچی
تاریخ تولد: 5 بهمن 1345
تاریخ شهادت: 5 اسفند 1362 (17 سالگی)
محل شهادت: جزیره مجنون، عملیات خیبر
وضعیت تاهل در زمان شهادت: مجرد
میزان تحصیلات در زمان شهادت: دانش آموز سال یازدهم
شهید محمدرضا دمیرچی در تاریخ پنجم بهمن ماه سال 1345 در خانواده ای مذهبی و سنتی به دنیا آمد. محمدرضا پسری پرانرژی و بازیگوش بود و علیرغم نمرات عالی در درسی مانند ورزش، به دلیل امتناع از رفتن به مدرسه به خاطر بدجابی معلمان و پرسنل؛ معمولا نمرات خوبی در سایر دروس کسب نمی کرد. از آغاز کودکی، عقاید مذهبی وی بسیار پررنگ و برجسته بود تا جایی که در سنین کم و قبل از رسیدن به سن تکلیف نسبت به ادای فرایض دینی مانند نماز، روزه و... بسیار کوشا بود و دیگران را نیز به انجام تکالیف دینی تشویق می کرد.
در همان سن و سال نوجوانی و با شروع جنگ تحمیلی، برای دریافت رضایت نامه و اعزام به جبهه به والدین خود اصرار زیادی می ورزید. علیرغم حضور پدر و برادر بزرگتر ایشان در جبهه، علت مخالفت والدین برای حضور وی در جنگ، سن کم و جثه کوچک و ضعیف وی بود. در نهایت تنها راهی که برای منصرف کردن او به ذهن والدین رسید، گذاشتن شرط قبولی و گرفتن نمرات خوب در طول سال تحصیلی بود؛ چراکه هیچکس فکر نمی کرد با توجه به شرایط گفته شده، او از پس این کار بر بیاید و در نتیجه موضوع رفتن وی به جبهه منتفی خواهدشد؛ ولی در کمال تعجب و تنها با انگیزه حضور در جبهه و جنگ تحمیلی، وی در همان سال نمراتی عالی را در کارنامه خود رقم زد. دیگر هیچ بهانه ای برای جلوگیری از رفتن او به جبهه وجود نداشت و در نهایت پدر و مادر تسلیم اصرارها و پافشاری های او شدند.
سرانجام با رضایت کتبی پدر، به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در اوج نوجوانی ماه ها در جبهه های حق علیه باطل مردانه جنگید. هر بار که محمدرضا از جبهه و برای مرخصی کوتاهی به خانه می آمد، بسیار به خانه، خانواده، اقوام و صلة رحم اهمیت می داد و به خصوص به مادر و پدر خود بسیار رسیدگی و محبت می کرد. او هر بار از آرزوی خود می گفت: "آرزوی من شهادت است، من شهید خواهم شد".
وی سرانجام در تاریخ 5 اسفند 1362، تنها یک ماه قبل از تولد 17 سالگی اش، با اصابت تیر به ران پای راستش و در اثر خونریزی زیاد، به آرزوی دیرین خود رسید و در عملیات خیبر، در جزیره مجنون در کنار شهیدان همت و باکری به درجه رفیع شهادت نائل شد. بدن زخمی و پوسیده او، روزها پس از اینکه در تالاب هورالعظیم مانده بود، پیدا و پیکر بی جانش به تهران فرستاده و به خانوداه اش تحویل داده شد.
خبر شهادت او در حالی به مادر جوانش (36 ساله) رسید که وی فرزندی 6 ماهه را باردار و شاید تحمل شنیدن چنین خبری از توان او خارج بود. ولی تنها کاری که این مادر شهید جوان و بزرگوار در لحظه شنیدن خبر انجام داد، سجده شکر برای هدیه دادن فرزندش به درگاه خداوند و رسیدن فرزندش به آرزوی خود بود.
کسی نیست که از محمدرضا خاطرة بدی داشته باشد. تمامی همسایه ها، آشنایان، اقوام، دوستان و همرزمان وی همیشه از خوبی ها و خیرخواهی های او گفته و می گویند. او بسیار خوشرو و بخشنده بود. هیچ دلبستگی ای به امورات دنیوی و وسایل خود نداشت و به راحتی آنها را به هر کس که فکر می کرد بیشتر از او، آن وسیله، لباس، کفش و... را دوست یا نیاز دارد، می بخشید.
تنها انگیزه و امید او برای رفتن به جنگ، نجات خاک کشور عزیزمان، جمهوری اسلامی ایران از چنگال دشمن و بیگانگان بود تا با فدای جان خود در این راه، رفاه، آسایش و سربلندی را برای تمامی هموطنانش، به خصوص اعضای خانواده خود به ارمغان آورد.